آزمون میلون 4

بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

1.اخیراً، حتی در صبح‌ها احساس می‌کنم بی‌انرژی هستم. *
2.همیشه باید مطمئن شوم که کارهایم به‌خوبی برنامه‌ریزی و سازماندهی شده است. *
3.آن قدر از چیزهای مختلفی لذت می‌برم که نمی‌توانم تصمیم بگیرم کدام را اول انجام دهم. *
4.نگرانم که افرادی که به آنها وابسته هستم مرا ترک کنند. *
5.هرچند از برقراری روابط دوستانه می‌ترسم، آرزو می‌کنم دوستان بیشتری داشتم. *
6.همان احساسات کمی که به نظر می‌رسد دارم را نیز به‌ندرت نشان می‌دهم. *
7.هنگام پیاده‌روی برای حفظ تعادلم دچار مشکل می‌شوم. *
8.همواره در جستجوی فرصت‌هایی هستم که برایم هیجان‌انگیز و جدید هستند. *
9.گاهی اوقات می‌توانم در روابطم با اعضای خانواده‌ام بسیار خشن و تند باشم. *
10.دوست دارم همواره مورد توجه باشم. *
11.زمانی که نوجوان بودم، به دلیل رفتار بدم در مدرسه دچار مشکلات زیادی شده‌ام. *
12.واقعاً از نزدیک شدن به دیگران می‌ترسم، چون ممکن است با مسخره یا شرمسار شدنِ من پایان یابد. *
13.وقتی از کنار دیگران رد می‌شوم، احساس می‌کنم آنها دارند دربارهٔ من صحبت می‌کنند. *
14.سال‌هاست که احساس می‌کنم یک فرد شکست‌خورده‌ام. *
15.اگر قرار باشد خودم انتخاب کنم، ترجیح می‌دهم کارها را به تنهایی انجام دهم. *
16.اخیراً، احساس می‌کنم شبیه چیزی در حال شکستن هستم. *
17.آنچه امروز به‌خوبی پیش می‌رود، دوامی نخواهد داشت. *
18.وقتی اوضاع زندگی‌ام به سمت بد شدن می‌رود، گاهی اوقات احساس دیوانگی یا واهی بودن می‌کنم. *
19.هر آنچه که بخواهم را انجام می‌دهم، بدون اینکه نگران تأثیرش بر دیگران باشم. *
20.با انرژی و استقامت زیادی به استقبال کارهای روزمره‌ام می‌روم. *
21.من هرگز توهین یا شرمی را که دیگری به من تحمیل کرده، نمی‌بخشم یا فراموش نمی‌کنم. *
22.بیشتر اوقات احساس غم و افسردگی شدیدی دارم. *
23.وقتی کارها به نتایج غلطی می‌رسد، همیشه خودم را سرزنش می‌کنم. *
24.از مد‌ها پیش به این نتیجه رسیده‌ام که بهترین کار این است که با دیگران کمتر در ارتباط باشم. *
25.مشکلات ناشی از مصرف الکل، مسائلی برای خودم و خانواده‌ام ایجاد کرده است. *
26.از نظر اجتماعی فردی کمرو و خجالتی هستم. *
27.زمان‌های زیادی پیش می‌آید که بدون هیچ دلیلی بسیار شاد و هیجان‌زده‌ام. *
28.طی هفته‌های گذشته، بدون هیچ دلیل احساس فرسودگی کرده‌ام. *
29.وقت من بسیار ارزشمندتر از وقت دیگران است. *
30.معمولاً به دنبال یافتن دوستان جدید یا ملاقات با افراد جدید هستم. *
31.در چند هفتهٔ اخیر، خیلی پرشور و هیجان‌زده شده‌ام. *
32.من بخت و اقبالی را که دیگران در زندگی‌شان داشته‌اند، نداشته‌ام. *
33.افکار و ایده‌ها در ذهن من مدام تکرار می‌شوند و رهایم نمی‌کنند. *
34.یکی دو سال است که به آدمی کاملاً ناراحت و ناامید از زندگی تبدیل شده‌ام. *
35.سعی می‌کنم هر کاری را تا حد امکان کامل انجام دهم. *
36.اعتیاد به مصرف مواد باعث شده که در گذشته کارم را از دست بدهم. *
37.به نظر می‌رسد خلق و خوی‌ام از روزی به روز دیگر بسیار تغییر می‌کند. *
38.برای رسیدن به خواسته‌هایم از جذابیتم استفاده می‌کنم. *
39.اغلب فکر می‌کنم شایستهٔ چیزهای خوبی که برایم پیش آمده است، نبوده‌ام. *
40.من در گذشته به عمد به خودم آسیب زده‌ام. *
41.به نظر می‌آید که نمی‌توانم بخوابم و وقتی از خواب بیدار می‌شوم، به همان اندازه خسته‌ام. *
42.اغلب به دیگران اجازه می‌دهم برای من تصمیمات مهمی بگیرند. *
43.چیز زیادی نیست که بتواند مرا خوشحال یا ناراحت کند. *
44.افکار عجیب و غریبی دارم که آرزو می‌کنم بتوانم از شر آنها خلاص شوم. *
45.برایم بسیار سخت و طاقت‌فرساست که بر میل شدیدم برای نوشیدن الکل غلبه کنم. *
46.بسیار راحت‌تر از دیگران برای خودم دوست پیدا می‌کنم. *
47.از برخی سوءاستفاده‌هایی که در کودکی باعث رنج من شده است، شرمگین هستم. *
48.مقررات برای من اهمیت بالایی دارد، چرا که آنها راهنمای مناسبی برای پیروی هستند. *
49.در سال گذشته، عکس من بر صفحهٔ اول چندین مجله چاپ شده است. *
50.از اینکه دیگران کارها را به کندی انجام می‌دهند، عصبی و به‌هم‌ریخته می‌شوم. *
51.زندگی‌ام را با نگرانی دربارهٔ این‌وآن می‌گذرانم. *
52.زمانی که کسی با من مهربانی خاصی می‌کند، با تعجب دنبال دلیل واقعی آن می‌گردم. *
53.کارهای روزانه‌ام الهام‌بخش و هیجان‌انگیز هستند. *
54.ایده‌های زیادی در ذهنم دارم که جلوتر از زمان است. *
55.از زمانی که دچار ضربه‌های جدی شده‌ام، نمی‌توانم برای مدت طولانی بر هیچ چیز متمرکز شوم. *
56.مردم قبلاً به من گفته‌اند که به بسیاری از چیزها بیش از اندازه علاقمند یا از آنها هیجان‌زده شده‌ام. *
57.اشتهایم را به‌طور کامل از دست داده‌ام و بیشتر شب‌ها مشکل خواب دارم. *
58.از کودکی ارتباط من با دنیای واقعی قطع شده است. *
59.نمی‌توانم بسیاری از خوشی‌ها را تجربه کنم، چون احساس می‌کنم شایستهٔ آن نیستم. *
60.ترجیح می‌دهم به من بگویند بهتر است چه کاری انجام دهم تا اینکه خودم تصمیم بگیرم. *
61.مصرف مواد اعتیادآور منجر به مشاجره‌های خانوادگی برایم شده است. *
62.خاطرهٔ یک تجربهٔ بسیار ناراحت‌کننده در گذشته‌ام، افکار مرا به‌هم ریخته است. *
63.از نظر بیشتر افراد به عنوان فردی منظم و دقیق شناخته شده‌ام. *
64.به نظر می‌رسد علاقه‌ام را به بسیاری از امور لذت‌بخش مانند رابطهٔ جنسی از دست داده‌ام. *
65.چند باری مشکلات قانونی پیدا کرده‌ام. *
66.برای اینکه برخی افراد در مسیر صحیح باقی بمانند، لازم بوده با آنها خشن برخورد کنم. *
67.اعتماد به نفس بالایی دارم. *
68.مردم تلاش دارند مرا متقاعد کنند که من دیوانه هستم. *
69.دو یا چندبار در هفته ولع خوردن داشته‌ام. *
70.بارها حس کرده‌ام چیزی درون من وجود ندارد و من پوک و تهی هستم. *
71.همیشه به‌سختی توانسته‌ام از غم و اندوه رهایی یابم. *
72.زمانی که تنها و از خانه دور هستم، اغلب احساس تنش و وحشت می‌کنم. *
73.مردم به من می‌گویند که من آدمی درست و اخلاقی هستم. *
74.من در کنترل خشمم با دشواری روبه‌رو هستم. *
75.من فردی بسیار خوش‌بین هستم. *
76.سال‌ها گذشته اما هنوز کابوس‌هایی می‌بینم که مربوط به رویدادی است که زندگی مرا واقعاً تهدید می‌کرد. *
77.به نظر می‌آید که برای انجام کارها به راهنمایی‌های زیادی نیاز دارم. *
78.اخیراً به‌طور جدی به این فکر افتاده‌ام که خودم را خلاص کنم. *
79.مردم آب‌زیرکاه تلاش دارند از طریق چیزهایی که من انجام داده‌ام یا فکرش متعلق به من بوده، اعتبار کسب کنند. *
80.اخیراً به‌کلی خرد شده‌ام. *
81.شاید مصرف مواد اعتیادآور غیرقانونی عاقلانه نباشد، اما در گذشته من به این نتیجه رسیدم که به آن نیاز دارم. *
82.بسیار به‌هم‌ریخته هستم؛ افکار و احساسم هر لحظه تغییر می‌کند. *
83.گاهی وقتی به مشکل برمی‌خورم، می‌توانم خیلی خوب عذر و بهانه بیاورم. *
84.در مهمانی‌ها هرگز گوشه‌گیر نیستم. *
85.فرصت‌های خوبی که برایم پیش می‌آیند را به‌راحتی از دست می‌دهم. *
86.برخی مواقع بعد از غذا خوردن، خود را مجبور به بالا آوردن آن می‌کنم. *
87.من فرد خاصی هستم، بنابراین نگران نیستم دیگران در مورد من چه فکری می‌کنند. *
88.خانواده‌ام را از نزدیک زیر نظر می‌گیرم تا بدانم چه کسی می‌تواند و چه کسی نمی‌تواند قابل اعتماد باشد. *
89.افکار مشخصی به‌طور دائم و مکرر به ذهنم می‌آیند. *
90.چیزهای کمی در زندگی هستند که به من احساس رضایت خاطر بدهند. *
91.به دلیل خاطرات دردناکی از گذشته که دائم به ذهن من می‌آیند، آشفته هستم و در به‌خواب رفتن مشکل دارم. *
92.اغلب آنقدر در افکارم غرق هستم که فراموش می‌کنم در اطرافم چه می‌گذرد. *
93.من هرگز قادر نبوده‌ام این احساس که کم‌ارزش‌تر از دیگران هستم را تغییر دهم. *
94.مشکل مصرف الکل دارم تا جایی که در متوقف کردن مصرف آن موفق نبوده‌ام. *
95.یک نفر سعی کرده ذهن و افکار مرا کنترل کند. *
96.بیشتر افراد موفق یا خوش‌شانس بوده‌اند یا فریبکار. *
97.من اغلب افراد را با آزردن آنها عصبانی می‌کنم. *
98.در طی سال گذشته هیچ ماشینی ندیده‌ام. *
99.در دورهمی‌های اجتماعی همیشه احساس تنش و نگرانی می‌کنم. *
100.گاهی شرایطی را ایجاد می‌کنم که در آن احساس طردشدگی یا آسیب می‌کنم. *
101.عمیقاً احساس افسردگی می‌کنم، بدون آنکه بدانم دلیل آن چیست. *
102.مردم به من می‌گویند که من بسیار لاغر هستم، اما من احساس می‌کنم ران‌ها و باسنم بسیار بزرگ است. *
103.از شروع کردن مشاجره یا دعوا لذت می‌برم. *
104.من از زندگی خصوصی‌ام شدیداً مراقبت می‌کنم، بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند از من سوءاستفاده کند. *
105.مصرف مواد در گذشته باعث شده که با مشکلات زیادی مواجه شوم. *
106.اغلب به‌خاطر مسائلی سرزنش می‌شوم که مسئولیتی در آنها ندارم. *
107.با آغاز هر روز، من نیز به‌طرز وحشتناکی احساس افسردگی دارم. *
108.گاهی مردم از من عصبانی می‌شوند، چون می‌گویند من بیش از حد یا خیلی سریع با آنها صحبت می‌کنم. *
109.من هرگز نمی‌توانم زندگی‌ام را به تنهایی اداره کنم. *
110.مغز من از زمانی که در سال‌های اخیر آسیب دیده، به‌درستی کار نمی‌کند. *
111.بیشتر وقت‌ها احساس تنهایی و پوچی می‌کنم. *
112.مردم پشت سرم مرا مسخره می‌کنند. *
113.اخیراً به میزان زیادی عرق می‌کنم و احساس تنش شدیدی دارم. *
114.در هفته‌های اخیر بیش از پیش غمگین شده‌ام. *
115.من از دست افرادی که باعث ناراحتی من می‌شوند، با عصبانیت از کوره در می‌روم. *
116.زمان‌هایی بوده که من نتوانسته‌ام روزم را بدون برخی مواد خیابانی بگذرانم. *
117.من از بگو‌بخند با جنس مخالف لذت می‌برم. *
118.این روزها برای انجام کارهای روزانه‌ام تمرکز ندارم. *
119.فکر نمی‌کنم احساساتم به اندازهٔ دیگر مردم قوی باشد. *
120.بیشتر اوقات احساس ضعف و خستگی می‌کنم. *
121.فکرهای عجیب و غریبی به ذهنم می‌رسند و به هیچ طریق رهایم نمی‌کنند. *
122.دیگران فرصت‌هایی داشته‌اند که من نداشته‌ام. *
123.گاهی برای کاهش اضطرابم و گاهی برای جلوگیری از رخ دادن رویدادهای بد، رفتارهای معینی را بارها تکرار می‌کنم. *
124.من داروهایی را استفاده کرده‌ام که برای من تجویز نشده‌اند. *
125.به دلیل مرور چیزهای وحشتناکی که در گذشته برای من رخ داده است، زندگی‌ام هنوز غمگین است. *
126.اغلب چیزهای خوبی که برایم رخ می‌دهد را خراب می‌کنم. *
127.صداهایی ناخوشایند سعی می‌کنند بر ذهن من غلبه کنند. *
128.زمانی که کنترلم را از دست می‌دهم، شدیداً احساس گناه می‌کنم. *
129.اشتیاقم به کار هرگز واقعاً کاهش نیافته است. *
130.من تبدیل به فردی الکلی شده‌ام که چندان متفاوت از والدینم نیستم. *
131.اخیراً به دلایلی نه‌چندان معقول، من مجبور بوده‌ام بارها به برخی چیزها فکر کنم. *
132.من مردم را تشویق می‌کنم که مرا برای چیزهایی که می‌گویم یا انجام می‌دهم تحسین کنند. *
133.وقتی قرار است کاری را به تنهایی انجام دهم، از انجام آن دست می‌کشم. *
134.قبلاً سعی کرده‌ام خود را بکشم. *
135.من فردی ترسو و خجالتی هستم. *
136.افرادی که به نظر می‌رسد دوست من هستند، قصد دارند به من آسیب بزنند. *
137.اغلب اجازه می‌دهم خشمم آشکار شود و سپس شدیداً دربارهٔ آن احساس گناه می‌کنم. *
138.اغلب اوقات چیزهایی می‌شنوم که باعث آزار من می‌شوند. *
139.غیر از خانواده‌ام، روابط نزدیک بسیار کمی دارم. *
140.بی‌نظمی بسیار مرا ناراحت می‌کند. *
141.اغلب از افرادی که باعث آزار من می‌شوند، شدیداً انتقاد می‌کنم. *
142.من استعدادهایی دارم که دیگران آرزو می‌کنند داشته باشند. *
143.رویدادهای وحشتناکی مربوط به گذشته، مرتب افکار و خواب مرا آشفته می‌سازد. *
144.می‌دانم بیش از آنچه که باید برای خرید مواد غیرقانونی پول خرج کرده‌ام. *
145.اغلب، قبل از اینکه متوجه شوم، با عصبانیت شروع به فریاد کشیدن بر سر دوستان و خانواده‌ام می‌کنم. *
146.اینکه به‌لحاظ بدنی خیلی سریع خسته می‌شوم، باعث ناراحتی من می‌شود. *
147.هیچ اشکالی ندارد قانون را دور بزنید، به‌شرط آنکه مطمئن باشید گیر نمی‌افتید. *
148.من معتقدم علیه من توطئه‌چینی می‌شود. *
149.تنها هستم و این برایم مهم نیست. *
150.وقتی به ضربه‌های دردناکی فکر می‌کنم که چند سال پیش تجربه کرده‌ام، هنوز احساس ترس می‌کنم. *
151.از چندی پیش تاکنون، از اینکه نمی‌توانم کارها را به‌درستی انجام دهم، شدیداً احساس گناه می‌کنم. *
152.تنبیه هرگز نمی‌تواند مرا از انجام کاری که می‌خواهم انجام دهم منصرف کند. *
153.به‌ندرت آنچه را که مردم به من می‌گویند، باور می‌کنم. *
154.فردی بسیار خونگرم و اجتماعی هستم. *
155.تقریباً هر کاری که انجام می‌دهم، به آن علاقمند می‌شوم. *
156.من دربارهٔ اینکه چه کسی هستم سردرگم هستم. *
157.از فکر کردن به برخی سوءاستفاده‌هایی که در کودکی از من شده است، متنفرم. *
158.من هرگز قانون را نمی‌شکنم، حتی اگر راه آن را بدانم. *
159.برخی از اعضای خانواده‌ام می‌گویند من فرد خودخواهی هستم و فقط به خودم فکر می‌کنم. *
160.در سال گذشته، بار بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرده‌ام. *
161.زمانی که خلق پایینی دارم، نوشیدن الکل به من کمک می‌کند. *
162.من ترجیح می‌دهم پیرو فردی دیگر باشم تا اینکه خودم رهبر باشم. *
163.اغلب ایده‌ها آنقدر سریع از ذهنم می‌گذرند که نمی‌توانم دربارهٔ آنها صحبت کنم. *
164.از اینکه ممکن است به خودم آسیب جدی برسانم، احساس ناراحتی می‌کنم. *
165.برخی مردم می‌گویند که من فرد عجیب و غریبی هستم. *
166.گاهی اوقات آرامش را در بدبختی‌هایم می‌یابم. *
167.اغلب متوجه می‌شوم که مورد بی‌انصافی قرار گرفته‌ام. *
168.نسبت به افرادی که با من مخالفت می‌کنند، خیلی سریع با عصبانیت واکنش نشان می‌دهم. *
169.اغلب اوقات بدون آنکه بدانم چرا، احساس گناه می‌کنم. *
170.احساس غم و اندوه دارم و نمی‌توانم از آن رها شوم. *
171.من می‌دانم چگونه دیگران را اغوا کنم. *
172.همیشه باید مراقب مردمی باشم که تلاش می‌کنند مرا فریب دهند. *
173.همواره تمایل دارم چیزی را انجام دهم که دیگران می‌خواهند انجام دهند. *
174.من به‌طرزی جسورانه و قوی، با همه چالش‌های زندگی‌ام روبه‌رو می‌شوم. *
175.هرگز احساس نمی‌کنم حرف ارزشمندی برای ارائه و مشارکت در گفتگوها داشته باشم. *
176.اگر داروهای پزشکی‌ام حالم را بهتر نکند، یا دفعات مصرف را افزایش می‌دهم یا میزان دارو را افزایش می‌دهم. *
177.بسیار پیش آمده که آنقدر شاد بوده‌ام و انرژی مصرف کرده‌ام که خلقم افت کرده است. *
178.اغلب اوقات از آنچه که هستم بسیار ناراضی‌ام. *
179.تمایلی به تغییر روال معمول زندگی‌ام ندارم. *
180.برخلاف سایر مردم، من نیازی به داشتن روابط دوستانهٔ نزدیک ندارم. *
181.گاهی اوقات با زدن آسیب جسمی به خودم، احساس آرامش کرده‌ام. *
182.افراد زیادی سال‌ها در زندگی شخصی من کنکاش کرده‌اند. *
183.اگر بخواهم، به‌خوبی می‌توانم دیگران را فریب دهم. *
184.حتی در لحظات خوب، همیشه نگران بوده‌ام که همه چیز به جایی بد برسد. *
185.در انگیزه بخشی و انرژی دادن به دیگران توانمند هستم. *
186.برای اینکه لاغرتر از آنچه که هستم بشوم، به خودم گرسنگی می‌دهم. *
187.من اغلب تحریک‌پذیر و کم‌طاقت هستم. *
188.همیشه تلاش می‌کنم کارم را قبل از رسیدن به اوقات فراغت به پایان برسانم. *
189.مردم برای اینکه مرا بفهمند، باید خودشان استثنایی باشند. *
190.احساسات مردم را آنطور که دیگران می‌فهمند، متوجه نمی‌شوم. *
191.قوانین زیادی مانع از انجام کارهایی شده‌اند که خواسته‌ام انجام بدهم. *
192.گاهی اوقات احساس می‌کنم شایستهٔ آن هستم که ناشاد باشم. *
193.در زندگی بسیار دل‌شکسته و ناراحت شده‌ام. *
194.من تمایل دارم با عقاید دیگران همراه شوم. *
195.از بسیاری از موقعیت‌های اجتماعی اجتناب می‌کنم، چون فکر می‌کنم مردم مرا طرد خواهند کرد. *

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *